تحقیق ارزشيابي مهارت شغلي فني و حرفه اي
دسته بندي :
دانش آموزی و دانشجویی »
دانلود تحقیق
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 76 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1- تشخيص مفاهيم :
مديريت آموزشي :
آموزش سنتی ( ترميم يا تغيير )
بسياری از سئوالات کارشناسان و متخصصان در زمينه آموزش براين محور استوار است که چگونه می توان بدون خدشه دار کردن سنت و فرهنگ ، ابزارها و تکنولوژی های نوين آموزشی را بکار بست .این سئوال را باید به روشی غیر مستقیم پاسخ گفت . به عبارت بهتر باید با بهره گیری از روش ها و ابزار های نوین به ترمیم کاستی ها و نقص های روش های سنتی پرداخت . مولوی چندین قرن پیش گفته است :
چون که با کودک سر و کارت فتاد
هم زبان کودکی باید گشاد .
به اعتباری توانایی ها و پتانسیل های خلاق این تکنولوژی ها به گونه ای است که به هیچ عنوان سنت را محدود نمی کند .
به اعتباری توانایی ها و پتانسیل های خلاق این تکنولوزی ها به گونه ای است که به هیچ عنوان سنت را محدود نمی کند .
یکی از این پتانسیل ها ی خلاق بهره گیری از وبلاگ ها در آموزش می باشد . چه آموزش های حقیقی و چه آموزش های مجازی .بعنوان مثال می توان در دروس مربوط به کامپیوتر در بخش عملی دانش آموزان را به طراحی و ایجاد وبلاگ ها تشویق نمود . از آن پس برای بخش تحقیق یا فعالیت های کلاسی دروس دیگر می توان از دانش آموزان خواست تا یافته های خود را به طور خلاصه بر روی وبلاگ ها قرار داد . هرکدام از دانش آموزان می توانند با مبادله اطلاعات از این طریق و همچنین ارتباط با یکدیگر از طریق بخش نظر بدین وبلاگ ها با اشتیاق مضاعف به یادگیری تشویق شوند . از آنجا که دانش آموزان به تکنولوپی های جدید بسیار علاقه نشان می دهند و قدرت جذابیت این رسانه ها این علاقه مندی را تشدید کرده است&سرعت و میزان یادگیری افزایش خواهد یافت
زمان کاشت در مورد بعضي از محصولات در کنترل آفات نقش مهمي دارد. به عنوان مثال با كشت گياه در زمان نبود آفت (زودتر يا ديرتر از زمان کشت معمول) گياه از خسارت آفت فرار داده ميشود.
در تناوب زراعي گياهي که بعنوان گياه دوم کاشته ميشود، نبايد در ارتباط سيستماتيک بوتانيکي با گياه اول باشد. در واقع اگر آفات گياه اول با آفات گياه دوم متفاوت باشد ميتوان در بيولوژي آفات ايجاد اختلال کرد و جمعيت آنها را کاهش داد.
* تكنيك رهاسازي نرهاي عقيم
در اين روش با تكثير جمعيت انبوهي از حشرات نر و قرار دادن آنها تحت تاثير مواد راديواكتيو و رهاسازي آنها در طبيعت در توليد مثل آنها اختلال ايجاد ميشود. اين يك روش ديگر مبارزه با آفات است. يکي از تکنيکهاي بسيار جالب که حداقل در مورد 10 گونه از آفات توصيه شده است. در اين روش بطور خلاصه، نرها را در اَنسکتاريوم يا محيط پرورش حشرات با جمعيت
هاي بسيار انبوه توليد ميکنند، سپس آنها را تحت تاثير مواد راديواکتيو مثل کبالت قرار ميدهند، اين عمل باعث بوجود آمدن اختلالات ژنتيکي در اسپرم حشرات نر ميشود. بعد از رهاسازي حشرات نر در طبيعت، با حشرات ماده آزاد جفتگيري ميکنند. اما تخمهاي توليد شده توسط مادهها عموماً تفريغ نميشود و از آن نِتاجي بوجود نميآيد.
انواع سبكهاي مديريتي :
سبكهاي سازماني و مديريت
در اين بخش براساس نتايج حاصله از تحقيق تجربي، براي هر نوع از انواع فرآيند تحقيق و توسعه (طرح غالب، علمي و فناوري سطح بالا)، ماهيت فعاليتهاي تحقيق و توسعه تشريح ميشود و مفاهيم فناوري، سازماندهي و روش مديريتي از لحاظ مديريت راهبردي مورد بحث و بررسي قرار ميگيرد.
طرح غالب
مديريت راهبردي: فعاليتهاي آزمايشي بسيار محدود (حدود 5 درصد از مصارف تحقيق و توسعه) و عمدتاً داراي خصوصيات كاوشي هستند. در مرحلة بهرهبرداري، نرخ توقف يك برنامة تحقيق و توسعه معادل با صفر است. معمولاً فناوري ثابت است و برخورداري از امتياز دانش: نسبت به رقبا نميتواند همواره باقي و پايدار بماند. از آنجايي كه فناوري مورد استفاده معمولاً ثابت و در دسترس است، تقليد و نسخهبرداري آسان است. موفقيت يك نوآوري و، به طور كليتر، موفقيت يك رقابت، به عواملي نظير شناخت بازار، چگونگي زمانبندي نوآوري و پايينبودن هزينههاي توليد بستگي دارد. يك عامل مهم براي اين منظور، نوآوري مكرر و معرفي محصولات جديد به بازار است (مثلاً در صنايع پارچهبافي، شركتها هر ساله محصولات يا خطوط جديدي را عرضه ميكنند). براي دستيابي به اين هدف موارد ذيل حياتي است:
O دستيابي به منابع بازار اطلاعات در مورد كسب طرحهاي كاربرد مورد نياز براي محصولات جديد و تسريع فرآيند بهرهبرداري؛
O تهية تجهيزات سرمايهاي مورد نياز و توسعه فرآيندهاي توليد براي تضمين پايين بودن هزينههاي توليد؛
O برخورداري از يك فرآيند كارآ و زمانبنديشدة بهرهبرداري و مهندسي.
با فرض اين كه هيچ احتمال خطر فني وجود نداشته باشد، احتمال خطر موجود تماماً تجارتي است و در صورتي كه فرآيند مورد نظر كاملاً مطابق با نيازهاي بازار باشد، ميتواند كاهش يابد. بنابراين، بازاريابي نيازهاي بازار را، كه پاسخ به آنها هدف شركت است، تعريف ميكند، در حالي كه تحقيق و توسعه، بهترين پاسخ فناورانه به چنين نيازهايي را تعيين ميكند.
سازمان
تفاوت شديدي مابين ماهيت فعاليت كاوشي و بهرهبرداري از توانمنديهاي فناورانه وجود دارد. معمولاً فعاليتهاي كاوشي از فعاليتهاي بهرهبرداري تفكيك ميگردند. هستة فعاليت تحقيق و توسعه، شامل مرحلة بهرهبرداري است كه در آزمايشگاههاي بهرهبرداري اجرا ميشود. اين هستة مركزي شامل طراحي محصولات جديد در جايي است كه فناوريهاي جديداً به اثبات رسيده و در دسترس، به كار گرفته ميشوند و همچنين شامل فرآيند توليد مرتبط است. آزمايشگاههاي بهرهبرداري، بيشتر امور تحقيق و توسعه را اجرا ميكنند ( آنها به طور ميانگين 95 درصد از كل هزينهها را پوشش ميدهند).
از آن جايي كه كاهش پيچيدگي تغييرات فناوري سبب كاهش تعداد حوزههاي فناوري كه بايد تحت نظارت قرار گيرند، ميشود و هم چنين نياز به دسترسي به منابع خارجي دانش را كم ميكند، فعاليتهاي آزمايشي گرايش دارند كه در آزمايشگاهها و در مراكز شركتها متمركز شوند.
رويكرد مديريتي: يكي از عوامل مهم اتخاذ تكنيكهاي مديريتي است كه ادغام امور تحقيق و توسعه (فعاليتهاي بهرهبرداري) با فعاليتهاي توسعة فرآيند توليد، توليد و بازاريابي را تسهيل كند.
رابطهاي قوي بين آزمايش و بهرهوري وجود ندارد. واحدهاي آزمايش، وروديهاي كلي را براي آزمايشگاههاي بهرهبرداري تدارك ميبينند. بنابراين، آزمايش كاملاً مستقل از نتايج حاصله از آزمايشها است و نيازي به ادغام ندارد.
الگوي علمي
مديريت راهبردي: صنايع علمي بايد با خطرات بزرگي در زمينة فعاليتهاي تحقيق و توسعه مواجه شوند. فعاليت آزمايشي شديداً اتفاقي است، حال آنكه هدف مرحلة بهرهبرداري، نمايش جنبههاي مثبت يافتههاي جديدي است كه از طريق تعدادي آزمونهاي علمي به اثبات رسيده باشند. اجراي برنامههاي متعدد تحقيق و توسعه تا سر حد امكان، ضروري است تا خطر مرتبط با اين فرآيند كاهش يابد. اين توانايي خط تحقيق و توسعه براي ايجاد نوآوريها است كه راهبرد توليد شركت را تعيين ميكند. به عبارت ديگر، راهبرد يك شركت به برونداد تحقيق و توسعه آن بستگي دارد. نتيجة طبيعي ماهيت اين فرآيند، اين است كه مبناي ايجاد مزيت، معرفت علمي و فني است. البته زمانبندي نيز حايز اهميت است، زيرا هر چه فرآيند بهرهبرداري سريعتر باشد، موقعيتهاي بهرهبرداري بيشتر خواهند بود.
تعيين مجموعة متناسبي از طرحهايي كه بايد به انجام برسند، فرآيندي پيچيده است. تصميمها با استفاده از تكنيكهايي اتخاذ ميشوند كه به يافتن مجموعهاي از طرحها كمك شود كه به طور صحيح بين خطرها و امتيازها تعادل حاصل ميكنند. معمولاً تكنيكهاي سنتيDCF براي ارزيابي خوب بودن يك طرح، مناسب نيستند.
براي اين كار، تكنيكهاي كيفي نظير نظارت بر فهرستها (چك ليستها) مورد استفاده قرار ميگيرند. ميتوان طرحهايي را كه در مرحلة بهرهبرداري قرار دارند، با استفاده از تكنيكهاي اصلاح شدةDCF ارزيابي كرد. با وجود اين، هم در مرحله آزمايش و هم در مرحله بهرهبرداري، احتمال خطر، عامل مهمي در انتخاب طرحها محسوب ميشوند و شركتها عموماً از روشهاي معتبر و دقيقي براي تعيين آن استفاده ميكنند.
سازمان: تمايل بر آن است كه فعاليتهاي تحقيق و توسعه، در يك بخش نگاه داشته شوند. تحقيق و توسعه معمولاً در سطح شركتي انجام ميشود و به عنوان يك كار مهم كه در مسيري كاملاً مجزا از بقية سازمان عمل ميكند، مورد نظر قرار ميگيرد. در شركتهاي شيميايي، مواردي وجود دارند كه اين فعاليتها به طور كامل در سطوح واحد تجارتي به انجام ميرسند، زيرا آنها به طور ويژه بر حوزة علمي مشخصي كه به يك واحد تجارتي خاص ارتباط پيدا ميكند، متمركز ميشوند. در هر مورد، تمايز چشمگيري با مديريت تجارتي وجود دارد. اخيراً در برخي شركتها (عمدتاً در صنايع دارو سازي)، سازمان تحقيق از سازمان بهرهبرداري تفكيك شده است.
رويكرد مديريتي: با در نظر داشتن ماهيت متفاوت تحقيق و توسعه، رويكرد مديريت آنها نيز بايد متفاوت باشد.
معمولاً كار تحقيق و توسعه به طور ضعيفي با امور ديگر ادغام ميشود. در بعضي از موارد، دليل اين ادغام ضعيف آن است كه توليد، مشكلات مرتبط با فناوري را نشان نميدهد (صنايع دارويي). در موارد ديگر، توليد بخشي از فرآيند تحقيق و توسعه است، يعني مرحله توليد عمده، بخشي از فرآيند تحقيق و توسعه است (صنايع شيميايي).
بازاريابي، اطلاعاتي را در زمينة راهبردها و حركتهاي رقبا تأمين ميكند و اين امر ميتواند بر زمانبندي برنامههاي تحقيق و توسعه تأثير بگذارد. در اين جا نيز ادغام ضعيف است، هر چند كه اهميتي روزافزون مييابد، زيرا زمانبندي معرفي يك محصول جديد، بر عاملي مهم براي موفقيت بدل ميشود.
فناوري پيشرفته
مديريت راهبردي: در الگوي فناوري پيشرفته، تركيبي از خصوصيات دو الگوي قبلي وجود دارد. از يك طرف، نوآوري شديداً مبتني بر يافتههاي فناورانة جديد است. فناوري، مبنايي را براي شناسايي تركيبات جديد محصول يا بازار تدارك ميبيند و حوزههاي رقابتي جديدي را به وجود ميآورد. بنابراين، از لحاظ تحقيق و توسعه فعاليت آزمايشي بسيار قويتري از صنايع در الگوي طرح غالب وجود دارد. گذشته از اين، با در نظر داشتن آنكه احتمال خطر ويژهاي براي عقيمماندن يك برنامة تحقيق و توسعه در مرحلة بهرهبرداري وجود دارد، براي كاهش عدم قطعيت در مرحلة بهرهبرداري و اجتناب از شكست آزمايش امري حياتي است. آزمايش ميتواند به فناوريهاي جديدي كه توانايي توليد محصولات موجود را ايجاد ميكنند و يا به ادغام فناوريهاي موجودي كه از حوزهها و ضوابط مختلفي به دست ميآيند، مربوط باشد.
ارتباطي قوي بين تحقيق و توسعه و مديريت راهبردي وجود دارد. فناوري نوعي مزيت رقابتي و يك عامل راهبردي بسيار مهم است. مديريت ارشد، مستقيماً براي فعاليتهاي آزمايشي در حوزههايي كه به سبب دوربودن از بهرهبرداري بازاري، واحدهاي تجارتي مايل به عمل در آنها نيستند، سرمايهگذاري ميكند. در سازوكارهايي كه براي مرتبط نگاه داشتن چنين طرحهاي شركتي ايجاد ميشوند؛ واحدهاي صنفي و تجارتي سرمايهگذاري ميكنند. مثلاً، يكي از اين ساز و كارها، بازارهاي داخلي است. طرحهاي تحقيق و توسعه صنفي، توسط واحدهاي تجارتي كه به طور جزئي براي اين طرحها سرمايهگذاري ميكنند و حق دسترسي به نتايج آن را كسب ميكنند، خريداري ميشوند، هر چند كه آنها نميتوانند در روش اجراي آن طرحها تأثير بگذارند. اين امر تضمين ميكند كه طرحهاي شركتي از آغاز داراي جهتگيري بازاري هستند و از پيشداوري نسبت به يك تجارت خاص جلوگيري به عمل ميآورد.
سازمان
آزمايشگاههاي آزمايشي معمولاً به دو دليل تحت كنترل شركتي قرار دارند: اول آنكه آنها اغلب تحقيقات را در حوزههايي به انجام ميرسانند كه بسيار دور از بازار به نظر ميرسند و دوم آنكه، آنها اغلب به منزلة ادغامكنندگان فناوريهاي مختلفي عمل ميكنند كه مستلزم گروههاي مختلفي از فناوري هستند. آزمايشگاههاي شركتي عموماً حول رقابتهاي مركزي فناورانة شركت سازماندهي ميشوند. در عوض آزمايشگاههاي بهرهبرداري معمولاً در سطح واحدهاي تجارتي قرار دارند و مديريت آنها قوياً با مديريت تجارتي ادغام ميشود. آنها فعاليتهايي را با اهداف بهبود محصولات جاري و طراحي نسلهاي جديدي از محصولات براي عرصههاي تجارتي موجود، به انجام ميرسانند. اين آزمايشگاهها فناوريهاي آزمايششدة جديدي را كه بايد در محصولاتشان به كار گرفته شوند، از آزمايشگاههاي آزمايشي دريافت ميكنند. در بعضي از موارد، اگر بهرهبرداري از فناوري به محصول جديدي منتهي شود، يك واحد تجارتي جديد براي ادارة آن ايجاد ميگردد.
ساختار جغرافيايي آزمايشگاههاي تحقيق و توسعه شديداً غيرمتمركز و در عين حال يكپارچه است. تمركززدايي براي مواجهه با پيچيدگي تغييرات فناوري و كنترل رقابتهايي كه از نظر جغرافيايي كمتراكم هستند نيز ضروري است. گذشته از اين، يك همكاري قوي و ارتباطي در ميان حوزههاي مختلف فناوري، وجود دارد.
O روش مديريتي: يكي از جنبههاي مهم؛ ادغام واحدهاي تحقيق و توسعه و هم چنين ادغام با ساير واحدها است.
يك جريان مداوم فناوري از آزمايش به بهرهبرداري و سپس به توليد و مهندسي، مورد نياز است. يك راهحل معمول، حركت جا به جايي افراد از آزمايشگاههاي آزمايشي به آزمايشگاههاي بهرهبرداري است. هنگامي كه آزمايش يك برنامه به پايان ميرسد، محققان و دانشمنداني كه سهمي در برنامه داشتهاند، اغلب طرح را در آزمايشگاه بهرهبرداري تعقيب ميكنند و بر توسعة موفقيتآميز (مهندسي توليد) و هم چنين بر مرحله تجارتيكردن طرح، نظارت ميكنند. اين كار سبب تسهيل ايجاد سازماني ميشود كه گروهها در آن به طور متقارن روي نسلهاي مختلف محصول كار ميكنند. هر گروه، با نسل خاصي از محصولات در ارتباط است و مرحلة كار خود را از مرحله آزمايش آغاز ميكند و به سمت واحدهاي بهرهبرداري و پس از آن به توليد و بازاريابي حركت ميكند.
نتيجهگيري و مفاهيم مديريتي