تحقیق اصل لزوم در معاملات

دسته بندي : دانش آموزی و دانشجویی » دانلود تحقیق
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 22 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

‏قواعد فقهى «2»
‏اصل لزوم در معاملات
‏پيشگفتار در شماره قبل يادآور شديم شايسته است‏سلسله مباحثى پيرامون قواعد فقهى نگاشته شود. در اين نوشته بحث از اصل لزوم در عقود را، كه در ميان فقها به اصالة اللزوم در عقود شهرت دارد، پى مى‏گيريم. پيش از شروع در اصل مطلب تذكر چند نكته ضرورى به نظر مى‏رسد:
‏1- در مقاله پيش قواعد فقهى به اقسام گوناگونى تقسيم شد، از ميان آن اقسام قواعد فقهى مربوط به معاملات به معناى عام و از ميان قواعد فقهى اين بخش اصالة اللزوم انتخاب شد; زيرا اولا بررسى قواعد معاملات بيشتر مورد نياز است و ثانيا قاعده لزوم از قواعد ديگر فراگيرتر است. هر چند ترتيب منطقى اقتضا مى‏‏‏كند كه اول اصالة الصحه مورد بحث قرار گيرد، ولى چون اثبات قاعده لزوم مستلزم قاعده صحت هست بحث را با اصالة اللزوم آغاز مى‏‏‏كنيم.
‏2- فقها درباره اين قاعده مطالبِ بسيار گفته‏‏‏اند. تلاش شد مطالب اساسى و مفيدتر گزينش شود.
‏3- افزون بر مباحث فنى و مدرسه‏‏‏اى برخى از مباحث مقدماتى مانند تعريف عقد، اقسام عقد، معناى لزوم، اقسام لزوم و نيز قاعده لزوم از نگاه قانون مدنى مطرح شد، زيرا ناديده گرفتن اين مباحث موجب نقص اساسى مقاله مى‏‏‏شود.
‏4- مناسب بود ديدگاه اهل سنت نيز مورد رسيدگى قرار گيرد، ولى به جهت رعايت اختصار ترك شد.
‏ضرورت بحث گرچه فقها در جاى جاى فقه قاعده لزوم در عقود را مورد بحث و تحقيق تفصيلى قرار داده‏‏‏اند، ولى همچنان پرسشهاى فراوانى درباره اين قاعده مطرح است; از جمله:
‏1- لزوم در عقود به چه معنا است؟ 2- اصل لزوم شامل لزوم حقى و حكمى مى‏‏‏شود يا اختصاص به لزوم حقى دارد؟ 3- آيا اصل لزوم تمامى عقود(اذنى، عهدى، تمليكى) را فرا مى‏‏‏گيرد يا اختصاص به برخى از عقود دارد؟ 4- آيا اصل لزوم شامل ايقاعات نيز مى‏‏‏شود؟ 5- اصل لزوم شرايط را در بر مى‏‏‏گيرد يا خير؟ چنانچه پاسخ مثبت است هر نوع شرطى، حتى شرط ابتدايى، را شامل مى‏‏‏شود يا اختصاص به شرط ضمن عقد لازم دارد؟ 6- آيا معاطات داخل در اصل لزوم است‏‏‏يانه؟ اگر خارج است‏‏‏خروج تخصيصى دارد يا تخصصى؟ 7- عقد اسم سبب: (انشاى ايجاب و قبول) است‏‏‏يا اسم مسبب: (منشا ايجاب و قبول)؟ اگر اسم مسبب است مسبب شخصى است‏‏‏يا شرعى و يا عقلايى؟ آيا اين اختلاف در ميزان فراگير بودن اصل لزوم تاثير دارد يا نه؟ 8- عقود جايز هميشه جايز هستند يا آنها نيز با شرايطى لازم مى‏‏‏شوند؟ 9- ميان اصل صحت در عقود با اصل لزوم در عقود چه رابطه‏‏‏اى وجود دارد؟ 10- آيا اصل لزوم در قانون مدنى نيز پذيرفته شده يا خير؟ 11- چنانچه اصل لزوم با استصحاب عدم لزوم تعارض كند چه بايد كرد؟ 12- ريشه و مصدر التزام قانونى، از جمله لزوم عقد، چيست، آيا ديدگاه، فقها با حقوقدانان در اين باره تفاوت دارد يا نه؟ پاسخ به اين پرسشها و بسيارى از پرسشهاى ديگر، ضرورت طرح قاعده اصل لزوم در عقود را مى‏‏‏طلبد.
‏مفهوم عقد از نظر لغت، اصطلاح و قانون براى روشن شدن اينكه مقتضاى اصل اولى در عقود لزوم است‏‏‏يا نه، بررسى مفهوم عقد ضرورى است. صاحب‏‏‏نظران در لغت عقد را به معناى عهد محكم، موثق و مشدد دانسته
‏‏‏اند و از آن جهت كه دو طرف داد و ستد نسبت به مورد معامله تعهد دارند آن را عقد ناميده‏‏‏اند.
‏ابن اثير مى‏‏‏نويسد:
‏«‏المعاقدة: المعاهدة و الميثاق.‏»‏ فيومى مى‏‏‏نويسد:
‏«‏عقدت الحبل عقدا ... ما يمسكه و يوثقه و منه قيل عقدت البيع ... و عقدة النكاح و غيره احكامه و ابرامه.‏»‏ فقها براى عقد تعريفهاى گوناگونى ارائه داده‏‏‏اند; صاحب جواهر در توضيح كلام علامه حلى مى‏‏‏فرمايد:
‏«‏و هو لغة ضد الحل و شرعا قول من المتعاقدين او قول من احدهما و فعل من الاخر رتب الشارع الاثر المقصود عليه.‏»‏ معناى عقد از نظر لغت بر خلاف گشودن است و از نظر شارع گفتارى از دو طرف عقد و يا گفته‏‏‏اى از يك طرف عقد و كارى از طرف ديگر است كه اثر مورد نظر از جانب شارع بر آن بار شده است.
‏بيضاوى در معنى عقد مى‏‏‏نويسد:
‏«‏العقد: العهد الموثق.‏»‏ در ماده 183 قانون مدنى عقد چنين تعريف شده است:
‏«‏عقد عبارت است از اينكه يك يا چند نفر در مقابل يك يا چند نفر ديگر تعهد بر امرى نمايد و مورد قبول آنها باشد.‏»‏ تعريفهاى ديگرى، بويژه ميان فقهاى شيعه، از عقد شده است. درباره درستى و نادرستى هر يك و جامع و مانع بودن آنها بحثهاى فراوانى وجود دارد كه از هدف اين نوشته خارج است. غرض از طرح اين مبحث، تبيين اين حقيقت است كه موضوع قاعده ‏«‏لزوم عقود‏»‏ التزام و تعهدى است كه ميان دو طرف ايجاد مى‏‏‏شود. اين مطلب در اثبات و رد مطالب اين نوشتار نقش اساسى خواهد داشت زيرا عقود اذنى و شرط ابتدايى، به سبب در پى نداشتن تعهد و التزام از دو طرف در حقيقت عقد نيستند و از موضوع اصل خارجند.
‏اقسام عقد آگاهى از اقسام گوناگون عقد در مباحث معاملات، بويژه لزوم و عدم لزوم عقد بسيار مفيد است; زيرا گستردگى دامنه داد و ستدها هر روز شكل نوى از معاملات را پديد مى‏‏‏آورد.
‏براى آشنايى با شرايط و آثار هر عقد، توجه به انواع آن ضرورى است.
‏عقد و قراردادها را مى‏‏‏توان به اعتبارهاى گوناگون تقسيم كرد، از جمله به لحاظ آثار، موضوع، شرايط انعقاد و هدف. از آنجا كه اين تقسيم در ميان دانشمندان حقوق مدنى بيشتر مورد توجه بوده است، برخى از تقسيمات آنها را نقل مى‏‏‏كنيم.
‏در ماده 184 قانون مدنى چنين آمده است:
‏«‏عقود و معاملات به اقسام ذيل منقسم مى‏‏‏شود لازم، جايز، خيارى منجز و معلق.‏»‏ در ماده 185 و 186 قانون مدنى عقد لازم و جايز چنين تعريف شده است:
‏«‏عقد لازم آن است كه هيچيك از طرفين معامله حق فسخ آنرا نداشته باشد مگر در موارد معينه.‏»‏ ‏«‏عقد جايز آن است كه هر يك از طرفين بتواند هر وقتى بخواهد فسخ كند.‏»‏ ملاحظه مى‏‏‏شود كه براى بر هم زدن عقد جايز به سبب خاصى نياز نداريم برخلاف عقد لازم صحيح كه براى بر هم زدن آن ناگزير از سبب هستيم.
‏براى تعريف عقد خيارى و منجر و معلق به ماده 188 و 189 مراجعه شود.
‏با توجه به اين تقسيم موضوع بحث بطور كامل روشن مى‏‏‏شود زيرا عقدهايى كه لازم يا جايز بود نشان آشكار است از بحث‏‏‏خارج و عقدهايى كه، نزد ما، لزوم يا جوازشان مشخص نيست در بحث داخل مى‏‏‏شوند. البته در اين جهت فرقى نمى‏‏‏كند كه منشا ترديد شبهه موضوعيه يا شبهه حكميه باشد، مانند اينكه در لزوم و جوازِ عقد سبق و رمايه شك كنيم يا مانند اينكه در مورد هبه‏‏‏اى شك كنيم به خويشاوندان سببى است تا لازم باشد و يا به خويشاوندان غيرسببى تا جايز نباشد.
‏معناى لزوم از جمله مباحثى كه ما را در فهم مطلب يارى مى‏‏‏دهد تحقيق در مفهوم واژهايى است كه در اين قاعده به كار رفته است. بويژه مفهوم لزوم اهل لغت لزوم را ثبوت معنى كرده‏‏‏اند. در مصباح المنير مى‏‏‏نويسد:
‏«‏لزم الشى‏‏‏ء يلزم لزوما ثبت و دام.‏»‏ بيشتر فقها نيز لزوم را در همان معناى لغوى به كار برده‏‏‏اند و از آن ثبوت و وجوب اراده كرده‏‏‏اند. در ميان فقها مرحوم نائينى لزوم را به معناى تمليك التزام معنى كرده است، زيرا آن بزرگوار بر اين باور است كه در هر عقدى دو تمليك انجام مى‏‏‏گيرد چون هر عقدى يك متعلق دارد و يك التزام. براى مثال در جمله ‏«‏بعت الدار بالف درهم‏‏»‏ بايع دو چيز را به مشترى تمليك مى‏‏‏كند:
‏1- خانه.
‏2- التزامش را بر پايبندى به تمليك خانه.
‏خريدار نيز دو چيز را به فروشنده تمليك مى‏‏‏كند:
‏1- ثمن.
‏2- التزامش را بر پايبندى تمليك ثمن.
‏ايشان مى‏‏‏فرمايد: ‏«‏بايع، افزون بر تمليك اول، اين التزام را به مشترى تمليك مى‏‏‏كند. در مقابلِ مشترى نيز، افزون بر تمليك ثمن، التزام بر آن را به بايع تمليك مى‏‏‏كند.‏»‏ آن بزرگوار در جاى جاى فقه مانند باب تخلف شرط و تصوير عقد و ملكيت فعلى در باب خيارات از اين مطلب بهرها برده، در داد و ستدى كه همراه با خيار است مى‏‏‏فرمايد: تمليك اول محقق مى‏‏‏شود ولى تمليك دوم وجود ندارد.
‏آن دانشمند وارسته با توجه بدين مبنا با وجود خيار فسخ ملكيت فعلى غير متزلزل را تصوير كرده است در حالى كه ديگران در چنين موقعيتى ملكيت را متزلزل و معلق مى‏‏‏دانند. از ثمرات ديگر اين مبنا لازم نبودن عقد معاطات است زيرا در عقد معاطات تنها تمليك متعلق عقد محقق مى‏‏‏شود و تمليك التزام از سوى طرفين عقد انجام نگرفته تا عقد لازم شود. از اين روى ايشان مى‏‏‏گويد: ادله لزوم عقد شامل معاطات نمى
‏‏‏شود و معاطات تخصصا خارج است. بر خلاف ديگران از جمله شيخ كه مى‏‏‏فرمايد: مقتضاى ادله لزوم عقد لزوم معاطات است ولى چون اجماع بر جايز بودن معاطات داريم تخصيص مى‏‏‏خورد و از تحت اين ادله خارج مى‏‏‏شود. مرحوم نائينى پس از بيان اين مطلب كه در هر جا اقاله عقد ممكن باشد جعل خيار نيز ممكن است مى‏‏‏فرمايد:
‏«‏معنى اللزوم العقدي كما عرفت هو ثبات كل من المتعاقدين على الالتزام بما صدر منه بالانشاء و عدم تمكنه من رفع اليد عنه الا برضاء الاخر فكل واحد منهما مالك لالتزام الاخر و مسلط عليه و له السلطنة على التزامه.‏»‏ لزوم عقدى عبارت است از پا بر جا بودن هر يك از دو طرف عقد بر آنچه كه با انشا از او صادر شده و قدرت نداشتن بر دست كشيدن از آن مگر با رضايت طرف ديگر. بنابراين هر يك از آنها مالك التزام ديگرى است و مسلط بر آن شمرده مى‏‏‏شود.
‏اقسام لزوم و جواز از جمله مباحث مقدماتى بيان اقسام لزوم و جواز است. فقها لزوم و جواز را به دو قسم تقسيم كرده‏‏‏اند:
‏1- لزوم و جواز عقدى، كه از آن به حقى نيز تعبير مى‏‏‏شود، يعنى لزوم و جوازى كه با انشاء عقد پديد مى‏‏‏آيد. مثل لزوم عقد بيع و جواز اذن در تصرف در مال.
‏2- لزوم و جواز شرعى، كه از آن به حكمى نيز تعبير مى‏‏‏شود، يعنى لزوم و جوازى كه از طرف شارع بيان مى‏‏‏گردد مانند لزوم عقد نكاح و جواز هبه به غير خويشاوندان نسبى (ذى رحم).
‏مرحوم نائينى در بسيارى از موارد به اين اقسام اشاره مى‏‏‏كند، براى مثال در بحث از اينكه بر فرض لزوم معاطات آيا اين لزوم قابل اقاله هست‏‏‏يانه مى‏‏‏فرمايد:
‏«‏عرفت‏‏‏سابقا من ان اللزوم الثابت للمعاطاة بواسطة تحقق احدى الملزمات المتقدمة حقى لا حكمى‏‏»‏ پيش از اين دانستى كه لزوم معاطات، به هر سببى كه محقق شود، حقى است نه شرعى.
‏بنا بر اين لزوم دو نوع است و لزوم مورد بحث ما لزوم عقدى است. لزوم شرعى از بحث اصالة اللزوم خارج است زيرا بر دليل خاص از سوى شارع توقف دارد.
‏ادله اصل لزوم در عقود فقها براى اثبات لزوم عقود به ادله گوناگون تمسك جسته‏‏‏اند.
‏شايسته است آنها را در دو بخش ادله لفظى و ادله غير لفظى مطرح كنيم.
‏ادله لفظى (اجتهادى) الف) كتاب
‏آيه اول ‏«‏يا ايها الذين آمنوا اوفوا بالعقود.‏»‏ اى كسانى كه ايمان آورده‏‏‏ايد، به پيمانها و قراردادهايتان پايبند باشيد.
‏به گفته محقق نائينى، كه در باب معاملات از محققان صاحب مكتب و روش خاص است، اين آيه از مهمترين ادله لزوم عقد است; زيرا اولا دلالت آيه بر لزوم به دلالت مطابقى است ثانيا كلمه عقود، كه در قاعده آمده، در آيه نيز آمده است. از اينروى مطالب مربوط به آن از ادله ديگر با تفصيل بيشتر رسيدگى مى

 
دسته بندی: دانش آموزی و دانشجویی » دانلود تحقیق

تعداد مشاهده: 4320 مشاهده

فرمت فایل دانلودی:.zip

فرمت فایل اصلی: .doc

تعداد صفحات: 22

حجم فایل:30 کیلوبایت

 قیمت: 8,000 تومان
پس از پرداخت، لینک دانلود فایل برای شما نشان داده می شود.   پرداخت و دریافت فایل